دوماهگی...
امروز صبح من و مامان جون و مامان رفتیم مطب دکتر خانم دکترشاهیان قد و وزن و دور سرمو اندازه گرفت و گفت عالیه . شب هم عمه مژگان با زن عمو فاطمه اینا خونمون بودن دور هم کیک خوردیم جای بابام خالی بود. قلبم میزنه،بوووم بووو اینجا تو بغل بابا جونم هستم ،دارم دقت میکنم تا بتونم تکرار کنم آقا گفتنهای بابا جونو که بالاخره گفتم آقا البته زودتر از اینا آقا میگفتم &nbs...
نویسنده :
علی کوچولو
20:11